رویای خیس...
اینجا میان خیس ترین رویا نشسته ام و روی خیس ترین کاغذ می نویسم از اشک چشمان آفتاب که به خون کشید قلب آبی دریا را.....
یک سال دیگر گذشت... روز های زیادی را منتظر ماندم اما... اما بدون تو چه فرقی می کند، تمام این سال ها برای من شبیه هم است،شبیه آسمان همیشه خاکستری شهرم است 15،10ویا حتی 100 سال هیچ کدام بدون تو معنایی ندارد انگار فقط داریم سال های ندیدنت را می شماریم،سال هایی را که آسمانش دیگر آبی نیست سال هایی که در کنارمان بودی اما.. حضرت دلبر امروز بدون شما بدجور بارانیم، بارانیم از این که باز هم یک سال دیگر گذشت ودر کنارم بودید اما ندیدمتان راستی حال شما چه طور است!!!
نظرات شما عزیزان:
تواگر در تیشه باغ خدا را دیدی
همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی اب است مشتاق نیم نگاهی هرچند گذرا .. بانظر
وب خوبی داری من اول دبیرستانم
خوشحال میشم به وبم بیای نظر بدی مرسی بای شنبه 21 مرداد 1391
| 2:15 | علوی | |
|
|
.: طراحی قالب وبلاگ : نایت اسکین :. |